معنی تواصل - فرهنگ فارسی معین
معنی تواصل
- تواصل((تَ صُ))
- به یکدیگر رسیدن، به هم پیوستن، به هم پیوستگی، جمع تواصلات
تصویر تواصل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تواصل
تواصل
- تواصل
- با یکدیگر پیوستن. (زوزنی). پیوستگی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ضد تصارم. (اقرب الموارد). ضد تقاطع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا