جدول جو
جدول جو

معنی تو در تو

تو در تو((دَ))
لا به لا، داخل هم، پی در پی، دنبال یکدیگر
تصویری از تو در تو
تصویر تو در تو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تو در تو

تو در تو

تو در تو
دارای تاها یا لاهای متعدد، تو بِه تو، لا بِه لا، تا بَر تا، پَردِه دَر پَردِه، توه بَر توه، لا بَر لا
تو در تو
فرهنگ فارسی عمید

تو بر تو

تو بر تو
تو در تو، تو به تو، دارای تاها یا لاهای متعدد، لا به لا، لا بر لا، تا بر تا، پیچ در پیچ، درهم و برهم
تو بر تو
فرهنگ فارسی عمید

رو در رو

رو در رو
بَرابَرِ هَم، روبارو، رو بِه رو، رویاروی، روی دَر روی
رو در رو
فرهنگ فارسی عمید

تو به تو

تو به تو
دارای تاها یا لاهای متعدد، تو دَر تو، لا بَر لا، لا بِه لا، توه بَر توه، تا بَر تا، پَردِه دَر پَردِه
تو به تو
فرهنگ فارسی عمید

تودرتو

تودرتو
توئی درون توئی. با توهای بسیار: جامۀ تودرتو، تابرتا. لابرلا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، که بیکدیگر در وراه دارد: اطاقهای تودرتو، که بیکدیگر در دارند. که هر یک را به دیگر راه و در است. (یادداشت ایضاً).
- تودرتو کردن، به قصد فریب، مخلوط و درهم کردن چنانکه حسابی را: تودرتو کردن حسابی، به قصد نفع نامشروع حسابها را درهم و پیچیده کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تو شود
لغت نامه دهخدا