معنی تو
تو
((~. رَ تَ))
پر ریختن مرغ در فصل معینی از سال، مجازاً دمق شدن
تصویر تو
فرهنگ فارسی معین
⚡ جستجوی واژه " تو " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...