جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تنو

تنو

تنو
قوت و توانایی را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). همان توان مذکور. (شرفنامۀ منیری). ظاهراً از ترکیب تنومند این معنی ساخته شده. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به تنومند شود
لغت نامه دهخدا