معنی تنکر - فرهنگ فارسی معین
معنی تنکر
- تنکر((تَ نَ کُّ))
- ناشناس بودن، به حال زشت و ناخوش درآمدن
تصویر تنکر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تنکر
تنکر
- تنکر
- ناشناختگی، پژواگنی ناشناس بودن خود را ناشناس نشان دادن ناشناس شدن، از حالی بحالت زشت و ناخوش در آمدندگرگون گشتن، ناشناختگی، جمع تنکرات
فرهنگ لغت هوشیار
تنکر
- تنکر
- ناشناس بودن، خود را ناشناس نمودن، به حال زشت و ناخوش درآمدن
فرهنگ فارسی عمید