جدول جو
جدول جو

معنی تنغیص

تنغیص((تَ))
تیره گردانیدن، بر هم زدن عیش کسی
تصویری از تنغیص
تصویر تنغیص
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تنغیص

تنغیص

تنغیص
ناخوش گردانیدن عیش. (زوزنی). تیره ساختن عیش را بر کسی: نغصه العیش و علیه تنغیصاً، تیره سازد عیش را بر وی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تنصیص

تنصیص
آرش نمایی، آرش سخن را نمودن، مو شکافی آشکار کردن معنی کلام، اسناد دادن حدیث بنخستین کسی که حدیث را گفته، جمع تنصیصات
فرهنگ لغت هوشیار

تنصیص

تنصیص
آشکار کردن و روشن ساختن معنی کلام، اسناد دادن حدیث به کسی که حدیث از او نقل شده است
تنصیص
فرهنگ فارسی عمید

تنصیص

تنصیص
آشکار کردن معنی کلام، نسبت دادن حدیث به کسی که حدیث از او روایت شده
تنصیص
فرهنگ فارسی معین