بافتۀ عنکبوت را گویند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). تنیدۀ عنکبوت. (فرهنگ رشیدی) : همان سراچه وخرگه که اوج مه می سود کنون حضیض نشین شد چو سایه در بن چاه فراش بوقلمون شد یکی پلاس درشت تتق تنستۀ آن عنکبوتک جولاه. عمید لومکی (از فرهنگ رشیدی)
فراموش کردن. (تاج المصادر بیهقی). فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن و سبب فراموش کردن شدن. (ناظم الاطباء)