معنی تماسخ - فرهنگ فارسی معین
معنی تماسخ
- تماسخ((تَ سُ))
- انتقال نفس به بدن حیوان دیگر غیر انسان
تصویر تماسخ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تماسخ
تماسخ
- تماسخ
- ننگسار جا به جایی روان از تن آدمی به تن جانوران انتقال نفس ببدن حیوان دیگر غیر انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تماسخ
- تماسخ
- برگردیدن صورت کسی به صورت دیگری که بدتر از صورت نخستین باشد. (منتخب، از غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به مسخ شود
لغت نامه دهخدا
تفاسخ
- تفاسخ
- گیاسار فرود روان از تن آدمی به گیاه تنگسار (مدصر) انتقال نفس بجسم نباتی
فرهنگ لغت هوشیار
تماسک
- تماسک
- خویشتن داری کردن خویشتنداری، چنگ در زدن خود را نگاهداشتنخویشتن داری کردن، چنگ در زدن آویختن، خویشتن داری، چنگ زنی آویزش، جمع تماسکات
فرهنگ لغت هوشیار