جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تله بست

تله بست

تله بست
چوبهای افقی و عمودی که پیش از ساختن دیوار و حصار برپا کنند و میان آنها را تیغه کشند چوب بست چوب بندی
فرهنگ لغت هوشیار

تله بست

تله بست
چوب های افقی و عمودی که پیش از ساختن دیوار بر پا می کنند و بعد میان آن ها را با آجر تیغه می کشند، چوب بست، چوب بندی، چوب بستی که کارگران ساختمانی در بیرون یا درون ساختمان برپا می کنند که روی آن بایستند و کار بکنند
فرهنگ فارسی عمید

کله بست

کله بست
دهی از دهستان رودبست است که در بخش بابلسر شهرستان بابل واقع است و 900 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

کله بستن

کله بستن
پرده کشیدن، خیمه بستن، خیمه زدن، برای مِثال درون خرگه از بوی خجسته / بخور عود و عنبر کله بسته (نظامی ۲ - ۱۵۶)، می دمد صبح و کله بست سحاب / الصبوح الصبوح یا اصحاب (حافظ - ۴۲)
کله بستن
فرهنگ فارسی عمید

کله بستن

کله بستن
نصب کردن خیمه از پارچه تنک و لطیف: (میدهد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب خ) (حافظ)، نصب کردن کله: (چون مهد خواهر تبریز بمدینه رسید شهر را آیین بستند و کله بستند)
کله بستن
فرهنگ لغت هوشیار

چله بستن

چله بستن
زه بستن. چله برکمان بستن. کمان را چله و زه کردن. زه بستن کمان را:
کمانگر به نیروی فیض الست
تواند بقوس قزح چله بست.
ملاطغرا (از آنندراج).
زآسمان نتوان طرفی از فغان بستن
به زور چله نشاید به این کمان بستن.
شریف الهام (از آنندراج).
رجوع به چله شود
لغت نامه دهخدا