معنی تلاتوف - فرهنگ فارسی معین
معنی تلاتوف
تلاتوف((تَ))
کسی که خود را کثیف و ناپاک نگاه دارد، شور و غوغا
تصویر تلاتوف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تلاتوف
تلاتوف
تلاتوف
شور و غوغا، کسی که خود را چرکین و پلید نگاهدارد و مورد نفرت مردم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تلاتوف
تلاتوف
پلید، چرکین، کثیف، برای مِثال زنی پلشت و تلاتوف و اهرمن کردار / نگر نگردی از گرد او که گرم آیی (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۷) ، شور و غوغا
فرهنگ فارسی عمید
آلاتور
آلاتور
رفت و بازگشت. درمورد ابلیطی که برای مسافرت بنقطه ای و بازگشتن از آن بمبدا خریده می شود اطلاق گردد
فرهنگ لغت هوشیار
بلاتوقف
بلاتوقف
مُرَکَّب اَز: ب + لا (نفی) + توقف، بدون توقف. بی درنگ. (فرهنگ فارسی معین)، بی سکون. پیوسته: هر اراده مقدور و غیر مقدور که میگردید، هنوز زبان به اظهار آن نگشوده بودند که ایما و اشعار بلاتوقف صورت پذیر گشته بود. (تاریخ عالم آرا چ امیرکبیر ص 144)
لغت نامه دهخدا
تفاتیف
تفاتیف
ج ِ، تفتاف. (ناظم الاطباء). رجوع به تفاتف شود
لغت نامه دهخدا
تلاتین
تلاتین
بلغار و چرم خوش بویی که از روسیه می آوردند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تلاتلا
تلاتلا
تلالا: مست و خراب می روم در ره عشق بوالعلا باک ندارم از بلاتن تننا تلاتلا. مولوی (از انجمن آرا). رجوع به تلالا شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.