دَویدَن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، چَرْویدَن، پوییدَن، تاختَن، پو گِرِفتَن برای مِثال تا ز عدم گرد فنا برنخاست / می تک و می تاز که میدان تو راست (نظامی۱ - ۱۶) جنبیدن
جنبیدن و دویدن و پوییدن و تاختن. (ناظم الاطباء) : تا ز عدم گرد فنا برنخاست می تک و می تاز که میدان تراست. نظامی. ، لاغر شدن. کمی لاغر شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تکیدگی و تکیده شود، تکانیدن فرش. (ناظم الاطباء)