جدول جو
جدول جو

معنی تکواندو

تکواندو((تِ دُ))
نوعی ورزش و روش دفاع فردی بدون سلاح
تصویری از تکواندو
تصویر تکواندو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تکواندو

کوماندو

کوماندو
گروهی از سربازان که تعلیمات خاصی فرا گیرند و در حمله های ناگهانی خدمات مهمی انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار

کوماندو

کوماندو
کماندو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کماندو شود
لغت نامه دهخدا

تکاندن

تکاندن
حرکت دادن چیزی در جای خود مانندِ جنباندن درخت، تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن چیزی به طور ناگهانی
تکاندن
فرهنگ فارسی عمید

کماندو

کماندو
گروهی از سربازان که تعلیمات خاصی فرا گیرند و در حمله های ناگهانی خدمات مهمی انجام دهند کماندو گویند
فرهنگ لغت هوشیار

کماندو

کماندو
دسته ای از نظامیان که آموزش های ویژه دیده اند برای شبیخون زدن و حملات غافلگیرانه، تکاور (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین

کماندو

کماندو
جنگ جویی که تعلیمات ویژه را فراگرفته و برای ماموریت های ویژه و خطرناک آماده شده
فرهنگ فارسی عمید