معنی تقسه
تقسه
((تَ قَ سُّ))
پراکنده کردن، پراکنده گشتن
تصویر تقسه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تقسه
توسه
توسه
آلدر گیلانی
فرهنگ واژه فارسی سره
ترسه
ترسه
قوس و قزح، قوه وهم
فرهنگ لغت هوشیار
تقیه
تقیه
پنهان کردن مذهب خویش، احتیاط کردن، پرهیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تقسم
تقسم
پراکنده شدن و پراکنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تقسط
تقسط
کاست پردازی (کاست قسط)
فرهنگ لغت هوشیار
تقده
تقده
گشنیز، زیره، دیگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تقاه
تقاه
پرهیزکاری
فرهنگ لغت هوشیار
توسه
توسه
فربه و چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تاسه
تاسه
اندوه و ملامت
فرهنگ لغت هوشیار