جدول جو
جدول جو

معنی تق

تق((تَ یا تِ قّ))
صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می آید
تق و لق: نیمه تعطیل، زهوار دررفته، فرسوده
تق چیزی درآمدن: صدای چیزی درآمدن، افشا شدن امری نهانی
تصویری از تق
تصویر تق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تق

تق

تق
اندازه، حدس گمان، بوته ی کدو، خیار و غیره، ریشه، اصل، از اصوات (صدای شکستن و ترک خوردن)، داغداغان، صدای افتادن و یا شکستن چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی