معنی تق تق((تَ یا تِ قّ)) صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می آید تق و لق: نیمه تعطیل، زهوار دررفته، فرسوده تق چیزی درآمدن: صدای چیزی درآمدن، افشا شدن امری نهانی تصویر تق فرهنگ فارسی معین
تق تق اندازه، حدس گمان، بوته ی کدو، خیار و غیره، ریشه، اصل، از اصوات (صدای شکستن و ترک خوردن)، داغداغان، صدای افتادن و یا شکستن چیزی فرهنگ گویش مازندرانی