جدول جو
جدول جو

معنی تفلون

تفلون((تِ لُ))
نامی تجاری مشتق از ماده ای پلاستیکی که برای ایجاد پوشش های بسیار مقاوم در برابر گرما و عوامل شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تفلون

تلفون

تلفون
دستگاهی است که بوسیله آن میتوان اصوات و مکالمات را از مسافت دور انتقال داد و یا دریافت کرد
فرهنگ لغت هوشیار

تولون

تولون
دهی از دهستان اجارود است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 620 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

تلون

تلون
نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
فرهنگ لغت هوشیار

تلون

تلون
حاجت. (منتهی الارب) (آنندراج). حاجت ودرنگی و دیری. (ناظم الاطباء). رجوع به تلونه شود
لغت نامه دهخدا

تفون

تفون
افزایش و افزون شدن و حسن نما و گوالیدگی نیکو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فلون

فلون
جَمعِ واژۀ فلان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فلون

فلون
شیح جبلی است، و برگ نبات را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا