تفش تفش سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، عِتیب، تَفشَل، زاغ پا، نِکوهِش، پیغارِه، سَرزَنِش، سَراکوفت، بیغار، طَعنِه، سَرکوفت، مَلامَت، بیغارِه، تَفشِه فرهنگ فارسی عمید
تفش تفش حرارت و گرمی باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). حرارت و گرمی و تپش است. (انجمن آرا). بغایت گرمی. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، کف و تف و آب دهن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
تفش تفش سرزنش وطعنه را گویند. (برهان) (از انجمن آرا) (آنندراج). تفشه. تفشل. بیغار. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) لغت نامه دهخدا