زشتخوی شدن و ستمکار گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجبر و طغیان کردن بر کسی. (از اقرب الموارد) ، تخلق به اخلاق فراعنه کردن، مانستن به فرعون در تکبر و ستم. (ناظم الاطباء) ، بلند و قوی گردیدن نبات. (از اقرب الموارد)
فرزین شدن پیاده در بازی شطرنج: تفرزن البیدق، صار فرزاناً من الفرزان و هی الملکه فی لعبه الشطرنج معرب فرزین بالفارسیه. (از اقرب الموارد). رجوع به فرزین شود