شکافتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پاره کردن و شکافتن. (آنندراج) : جهد فرعونی چو بی توفیق بود هرچه او می دوخت آن تفتیق بود. مولوی. ، گشادن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تکثیر، تلخیص و بیان شعر و یقال للشاعر: فتق و لاتشقق. (از اقرب الموارد)
پنبه زنی دانسته باد که تفتیک پارسی نیز هست و پشم نرمی است که از زیر موی بز به شانه آرند و هم چنین دمه ای که از دیگ جوشان برخیزد -1 پشم نرم که از زیر موی بز بشانه برآرند و آنرا رشته شال و برک سازند، بخاری که از جوشش دیگ پدید آید