جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تفتیق

تفتیق

تفتیق
شکافتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پاره کردن و شکافتن. (آنندراج) :
جهد فرعونی چو بی توفیق بود
هرچه او می دوخت آن تفتیق بود.
مولوی.
، گشادن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تکثیر، تلخیص و بیان شعر و یقال للشاعر: فتق و لاتشقق. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تفتین

تفتین
آشوب کردن بر هم زدن دوبهمزدن آشوب انگیختن، فتنه انگیزی آشوبش دو بهمزنی، جمع تفتینات
فرهنگ لغت هوشیار

تفتیل

تفتیل
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
تفتیل
فرهنگ لغت هوشیار

تفتیک

تفتیک
پنبه زنی دانسته باد که تفتیک پارسی نیز هست و پشم نرمی است که از زیر موی بز به شانه آرند و هم چنین دمه ای که از دیگ جوشان برخیزد -1 پشم نرم که از زیر موی بز بشانه برآرند و آنرا رشته شال و برک سازند، بخاری که از جوشش دیگ پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار