معنی تفتیت - فرهنگ فارسی معین
معنی تفتیت
تفتیت((تَ))
ریز ریز کردن، از هم پاشیدن، شکسته و ریزه شده
تصویر تفتیت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تفتیت
تفتیت
تفتیت
ریزه ریزه کردن، ریز ریز کردناز هم پاشیدن تفتیت حصاه، شکسته و ریزه شدن،جمع تفتیتات
فرهنگ لغت هوشیار
تفتیت
تفتیت
خردمرد کردن. (تاج المصادر بیهقی). شکسته و ریزه شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفتین
تفتین
آشوب کردن بر هم زدن دوبهمزدن آشوب انگیختن، فتنه انگیزی آشوبش دو بهمزنی، جمع تفتینات
فرهنگ لغت هوشیار
تفتیل
تفتیل
آشوباندن آشوبش غاکاندن چلپیدن (چلپ فتنه) (غاک فتنه)، دو به همزدن
فرهنگ لغت هوشیار
تفتیک
تفتیک
پنبه زنی دانسته باد که تفتیک پارسی نیز هست و پشم نرمی است که از زیر موی بز به شانه آرند و هم چنین دمه ای که از دیگ جوشان برخیزد -1 پشم نرم که از زیر موی بز بشانه برآرند و آنرا رشته شال و برک سازند، بخاری که از جوشش دیگ پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.