معنی تفتت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تفتت
تفتت
- تفتت
- ریزریز شدن. (تاج المصادر بیهقی). ریزه ریزه شدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تَکَسﱡر چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفخت
- تفخت
- خرامیدن کالنجگی به رفتار کالنجه (فاخته) بودن، شگفتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تفتیت
- تفتیت
- ریزه ریزه کردن، ریز ریز کردناز هم پاشیدن تفتیت حصاه، شکسته و ریزه شدن،جمع تفتیتات
فرهنگ لغت هوشیار
تفتی
- تفتی
- باز ایستادن دختر از لهو بازی با کودکان، جوانمردی نمودن، ورزشکاربودن
فرهنگ لغت هوشیار