جدول جو
جدول جو

معنی تغابن

تغابن((تَ بُ))
به یکدیگر ضرر رساندن در معامله، افسوس خوردن
تصویری از تغابن
تصویر تغابن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تغابن

تغابن

تغابن
شصت و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۸ آیه، افسوس، پشیمانی، زیانکاری
تغابن
فرهنگ فارسی عمید

تغابن

تغابن
سوره ای از سوره های قرآن. (از اقرب الموارد). سورۀ شصت و چهارم از قرآن کریم. مکیه و آن هیجده آیت است و آغاز آن: بسم... یسبح ﷲ ما فی السموات... پس از منافقین و پیش از طلاق
لغت نامه دهخدا

تغابن

تغابن
یوم الَتغابن، روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن... (قرآن 64 / 9)
لغت نامه دهخدا

تغابن

تغابن
یکدیگر را غبن آوردن. (زوزنی) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). در زیان افگندن بعضی مر بعض را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را در زیان افکندن و به زیان یکدیگر را فریفتن و گاهی تجرید نموده بمعنی زیانکاری و زیان زده شدن و چون زیانکاری را افسوس لازم است مجازاً بمعنی افسوس خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، زیانکاری و زیان افکندگی و افسوس. (ناظم الاطباء) :
سخت تغابنی بود حور حریرسینه را
لاف زنی خارپشت از صفت سمنبری.
خاقانی.
سفله مستغنی و سخی محتاج
این تغابن زبخشش قدر است.
خاقانی.
بسی از خویشتن بر خویشتن زد
فروخورد آن تغابن را و تن زد.
نظامی.
دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید. (گلستان).
بخندید و گفتا به صد گوسفند
تغابن نباشد رهایی ز بند.
(بوستان).
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
(بوستان).
بیم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی.
سعدی.
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش.
حافظ
لغت نامه دهخدا

تغابن

تغابن
زیانمندی، زیان، ضرر، غبن، تزویر، حیله، خدعه، دغا، دوال، فریب، فسون، کید، مکر، نیرنگ، افسوس، تاسف، غبن، زیان کردن، زیانمند شدن، غفلت کردن، غفلت ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

متغابن

متغابن
زیانمند، دریغا گوی پشیمان، زیانرسان ضرر کننده زیانمند، افسوس خورنده، بزیان افکننده یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار