جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تعطل

تعطل

تعطل
بی زیور شدن. (تاج المصادر بیهقی). بی پیرایه ماندن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، بیکار شدن. (تاج المصادر بیهقی). بیکار ماندن. (غیاث اللغات) (آنندراج). بیکار بودن مرد و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیکاری. (نصاب)
لغت نامه دهخدا

تعطیل

تعطیل
فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
فرهنگ لغت هوشیار