تضرر تضرر رنجور شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج) ، گزندیافتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گزند و و آسیب یافتن. (آنندراج) لغت نامه دهخدا
تضرر تضرر خسران دیدن، زیان بردن، ضرر کردن، متضرر شدنمتضاد: سود بردن، نفع کردن، گزند دیدن فرهنگ واژه مترادف متضاد