معنی تصاول - فرهنگ فارسی معین
معنی تصاول
- تصاول((تَ وُ))
- بر یکدیگر جستن و یورش بردن
تصویر تصاول
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تصاول
تصاول
- تصاول
- بر یکدیگر حمله بردن. (زوزنی). بیکدیگر حمله نمودن و برجستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تواثب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تطاول
- تطاول
- دراز دستی یازستن بیداد ستم، گردنکشی، گرد نکشی کردن، دراز دستی کردنتعدی و گستاخی کردن، دراز دستی، جمع تطاولات
فرهنگ لغت هوشیار
تفاول
- تفاول
- مرواییدن (مروا فال نیک) آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک
فرهنگ لغت هوشیار