معنی تسبب تصویر تسبب تسبب ((تَ سَ بُّ)) سبب شدن، سبب جستن، راه جستن، زحمت کشیدنسبب شدن، سبب جستن، راه جستن، زحمت کشیدن فرهنگ فارسی معین