جدول جو
جدول جو

معنی تزریقی

تزریقی
معتاد، کسی که مواد مخدر را به وسیله سرنگ داخل رگ خود می کند
تصویری از تزریقی
تصویر تزریقی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تزریقی

تزریق

تزریق
داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا داخل رگ بوسیله سوزن مخصوص، آمپول زدن
فرهنگ لغت هوشیار

تزریق

تزریق
داخل کردن داروی محلول در زیر پوست بدن یا درون رگ به وسیلۀ سوزن توخالی، آمپول زدن
فرهنگ فارسی عمید