جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ترن

ترن

ترن
نَستَرَن، نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، نَستَرون، نَستَر
ترن
فرهنگ فارسی عمید

ترن

ترن
قطار راه آهن. (از ناظم الاطباء). قطار اطاقهای ماشین که بر راه آهن میرود لفظ مذکور انگلیسی و در فارسی مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان نشده است. (فرهنگ نظام). مجموع چند واگون اعم از باری و سواری با لوکوموتیو که بر روی خط آهن حرکت میکند. قطار
لغت نامه دهخدا

ترن

ترن
دهی از دهستان ایوان است که در بخش گیلان شهرستان شاه آباد، و در 24 هزارگزی شمال باختری جوی زر و 9 هزارگزی باختر شوسۀ شاه آباد به ایلام قرار دارد. دامنه ای معتدل است و 250 تن سکنه دارد. آب آن از نهر چشمه و محصول آنجا غله و برنج و حبوبات و توتون و لبنیات است شغل مردم آن دیه که چادرنشین هم هستند، زراعت و گله داری است و زمستانها به گرمسیر غربی ایوان و حدود سومای میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

ترن

ترن
گل نسرین باشد. (فرهنگ جهانگیری) (غیاث اللغات) (فرهنگ رشیدی). گل نسرین و نسترن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). در جهانگیری و رشیدی بمعنی گل نسرین آورده اند و ظن فقیر آن است که مخفف نسترن باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). نام گلی است منسوب به رخ خوبان وشاهدان و آنرا نسترون و نسترن نیز گویند و تازیش نسرین است. (شرفنامۀ مینری) ، در بعضی فرهنگها بمعنی دشت و بیابان است. (فرهنگ جهانگیری) (ازفرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) بمعنی دشت و بیابان هم آمده است. (برهان (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا