جدول جو
جدول جو

معنی ترکب

ترکب((تَ رَ کُّ))
استوار شدن، برهم نشستن، سواری
تصویری از ترکب
تصویر ترکب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ترکب

ترکب

ترکب
همگری هم آمیزی، بر هم نشینی -1 استوار شدن بر هم نشستن، سواری
ترکب
فرهنگ لغت هوشیار

ترکب

ترکب
بر هم نشستن. (از تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطاوعه ترکیب. (اقرب الموارد) (المنجد) : چو فراشی و کناسی است، که هر امتزاجی که میان اجزاء امهات افتد بر آن قدر کز آن امتزاج آید، چیزی بسازد نباتی یا حیوانی، بدان مرین سرای را پاک همی دارد و طینتها را ازبهر آنک تا ازو ترکب مردم آید. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 130) ، استوار شدن بر چیزی. (از تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). استوار گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به ترکیب شود
لغت نامه دهخدا