تردماغ تردماغ سرخوش و نیم مست. (غیاث اللغات). تازه دماغ. (آنندراج). خوش. خوشحال. خوشدل. شنگول. پر از نشاط و خرمی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تردماغی و تردماغ شدن و تردماغ کردن شود لغت نامه دهخدا
تردماغی تردماغی حالت عقل و شعور و بمعنی فرحت و سرور و مستی معتدل. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، بمعنی تازگی نیز آمده. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به تردماغ شود لغت نامه دهخدا