ترحم فرستادن ترحم فرستادن طلب آمرزش کردن. رحمک اﷲ گفتن کسی را: شو ترحم فرست خاقانی خاصه کو عالم ترحم شد. خاقانی. چو نوبت رسد زین جهان غربتش ترحم فرستند بر تربتش. (بوستان). و رجوع به ترحم شود لغت نامه دهخدا
رحمت فرستادن رحمت فرستادن آمرزش و غفران کردن کسی را پس از مرگ. خدا بیامرز گفتن مرده را: فرستی مگر رحمتی در پیم که بر کردۀ خویش واثق نیم. (بوستان) لغت نامه دهخدا