بن دست گوسپند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). منه حدیث علی علیه السلام: لئن ولیت بنی امیه لانفضهم القصاب التراب الوذمه. (منتهی الارب) ، آن یا جمع تَرْب بالفتح است مخفف تَرَب یا صواب الوذام التربه است و آن وذام (روده وشکنبه ها) است که بخاک افتاده باشد. (منتهی الارب)
خاک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (ناظم الاطباء). بعربی خاک را گویند. (برهان) (جهانگیری). خاک خشک. (غیاث اللغات). زمین نرم. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج، اتربه، تربان، و در آن ده لغت دیگر است: ترب، تربه، تَرباء، تُرباء، تیرب، تیراب، تورب، توراب، تَریب و تِریب. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به همین کلمات شود. بفارسی خاک نامند و آن عبارتست از آنچه از زمین بسبب آفتاب و صدمات نرم شده باشد سرد باعتدال و خشک مخفف و رادع است. (تحفۀ حکیم مؤمن) :... فمثله کمثل صفوان علیه تراب فأصابه وابل... (قرآن 2 / 264). ان مثل عیسی عند اﷲ کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. (قرآن 3 / 59). جان و تن حجت تو مر ترا باد تراب قدم ای بوتراب. ناصرخسرو. که شود سخت زود دیو لعین زیر نعلین بوتراب تراب. ناصرخسرو. سر یافته ست نرمترین بالش از حجر تن یافته ست پاک ترین بستر از تراب. مسعودسعد. اگر تَراب ز دست تو آیدی بزمین بجای سبزه زبرجدبرویَدی ز تُراب. امیرمعزی. زهرۀ اعدا شکافت چون جگر صبحدم تا جگر ابر را سده ببست از تراب. خاقانی. ای ذوالفقار دست هدی زنگ گیر زنگ کآن بوتراب علم به زیر تراب شد. خاقانی
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد (اسلام آباد غرب) است که در دوازده هزارگزی جنوب باختری شاه آباد و یکهزارگزی شمال شوسۀ شاه آباد به ایلام قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 235 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات دیم و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ ذغال و هیزم است و در زمستان عموماً به گرمسیر دیرۀگیلان غرب میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
ابن عمر بن عبید کاتب مصری، مکنی به ابوالنعمان. از ابواحمد بن الناصح روایت کند. او در ذی قعده 427 هجری قمری بسن 85سالگی درگذشت. (حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص 171)