جدول جو
جدول جو

معنی تخریج

تخریج((تَ))
یاد دادن، آموختن، بیرون آوردن، بیرون کردن، نفی بلد
تصویری از تخریج
تصویر تخریج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تخریج

تحریج

تحریج
سوگند مندی، سوگند بسیار بر زبان راندن، در فشار گذاشتن
تحریج
فرهنگ لغت هوشیار

تدریج

تدریج
پا به پا رفتن آهسته گامی، در نوردیدن نامه -1 درجه بدرجه پیش رفتنپایه پایه بالا رفتن، آهسته آهسته کاری کردن، اجرای امری اندک اندک، جمع تدریجات. پله پله بالا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار