حریص، آزمند شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، بَدیُمن، مَیشوم، شَنار، پاسَبز، نافَرُّخ، سَبز پا، مَشوم، مَشئوم، شِمال، بَداُغُر، مَرَخشِه، نامِیمون، سیاه دَست، خُشک پِی، نَحس، بَدقَدَم، مَنحوس، سَبز قَدَم، بَدشُگون، نامُبارَک برای مِثال نامم همای دولت و شهباز حضرت است / نه کرکس فرخجی و نه زاغ تخجم است (خاقانی - ۸۴۳)
حریص و خداوند شره. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 285). رشیدی آرد: بفتحتین و ضم جیم تازی مشدد، حریص و خداوند شره. خاقانی گوید بیت: نامم همای دولت و شهباز حضرت است نه کرکس فرخج و نه زاغ تخجم است. و له بیت: پیش دلشان سپهر و انجم این بوده ورخج و آن تخجم. و در فرهنگ بفتح اول و سکون دوم و ضم جیم آورده و مصرع خاقانی راچنین نقل کرده: ’نه کرکس فرخجه و نه زاغ تخجم است’ و بیت دیگر را ملاحظه نکرده - انتهی. صاحب انجمن آرا و آنندراج آرند: بر وزن تحکم، بمعنی حریص وخداوند شره و در فرهنگها، خاصه جهانگیری، مختلف و غلط آورده اند و عربی است نه پارسی و با حای مهمله صحیح نه به خای معجمه - انتهی. در برهان گوید تخجم بر وزن انجم، بمعنی حریص و خداوند شره باشد. ولی از بیت خاقانی بقرینۀ فرخج این معنی درست درنمی آید، خاصه که انجم را به صفت آز و شره صفت نکرده اند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ورآیش چون خاز که ور آید (خاز خمیر)، گنجش (گنج حجم)، خونکش زبانزد پزشکی روشی در پزشکی کهنایرانی به نام خونکشی (حجامت) و آن چنان بوده که درون پیاله ای شیشه ای پنبه آلوده به مل (الکل) را افروخته و دهانه آن را بر پشت بیمار می چسبانند و چون گوشت و پوست می آماسید پیاله را برمی گرفتند و آماسیده را تیغ می زدند تاخون بیرون آید بیرون بر آمدن هر چیز، حجامت کردن مکیدن، بر آمدن پستان، باز داشتن،جمع تحجمات