معنی تخته شدن - فرهنگ فارسی معین
معنی تخته شدن
- تخته شدن((~. شُ دَ))
- بسته شدن، تعطیل شدن
تصویر تخته شدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تخته شدن
تخته شدن
- تخته شدن
- تخته شدن دکان. بسته شدن دکان تعطیل شدن آن. یا تخته شدن یاقوت. مسطح و هموار شدن یاقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تخته شدن
- تخته شدن
- مسطح و هموار شدن. تخته شدن یاقوت، مسطح و هموار شدن یاقوت. (آنندراج) :
مفتون راه و رسم هنرور نمیشود
یاقوت اگرچه تخته شود در نمیشود.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تخته زدن
- تخته زدن
- پنبه زدن حلاجی کردن پنبه. توضیح بعضی این ترکیب رامحرف (پخته زدن) دانند. یا تخته زدن دکان. بستن دکان تعطیل کردن آن
فرهنگ لغت هوشیار