معنی تثمین - فرهنگ فارسی معین
معنی تثمین
- تثمین((تَ))
- بها کردن، قیمت کردن، هشت سو کردن، هشت گوش ساختن
تصویر تثمین
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تثمین
تثمین
- تثمین
- هشت گوشه کردن. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هشت و هشت رخ کردن. (فرهنگ نظام) ، قیمت گذاشتن بر کالا. (از قطر المحیط). بحدس و تخمین قیمت کردن کالا. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا