جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تثبیط

تثبیط

تثبیط
درنگی کردن. (ترجمان عادل بن علی). بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : مشغول کردن و بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (از قطر المحیط) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

تثبیت

تثبیت
ثابت کردن، پابرجا ساختن، برقرار گردانیدن، پایدار کردن
تثبیت
فرهنگ فارسی عمید