طبق چوبین بقالان و میوه فروشان باشد به این معنی با بای ابجد هم گفته اند. (برهان). در گیلکی تبجه. طبقی چوبین که در آن برنج ریزند و پاک کنند. (حاشیۀ برهان چ معین). تبنگ. (ناظم الاطباء)
صدای زهِ کمان هنگام تیر انداختن، برای مِثال ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۱۸۸)، صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن