جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تپاله

تپاله

تپاله
سرگین و فضلۀ گاو. (فرهنگ نظام). سرگین گاو. (ناظم الاطباء). افکندۀ گاو. مدفوع گاو. آنگاه که بسرشند و خشک کنند باندازه های معلوم سوختن را، تفاله و ثفل کنجد و جز آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تفاله

تفاله
بقیه میوه و امثال آن که آب آنرا فشرده باشند تفاله گویند
تفاله
فرهنگ لغت هوشیار

تفاله

تفاله
باقی ماندۀ چیزی پس از فشردن و گرفتن آب آن مثلاً تفالۀ چغندر، تفالۀ سیب
تفاله
فرهنگ فارسی عمید

تفاله

تفاله
باقی مانده میوه و هر چیز دیگری پس از فشردن و گرفتن آبش
تفاله
فرهنگ فارسی معین

تباله

تباله
مشتق از تبل بمعنی عقد. (از مع-ج-م البلدان ج 2 ص 358)
لغت نامه دهخدا