جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تباه ساختن

تباه ساختن

تباه ساختن
تباه کردنضایع و فاسد کردن، منهدم کردن: ویران ساختن
تباه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار

تباه ساختن

تباه ساختن
تباه گردانیدن. تباه کردن. ضایع و فاسد و خراب ساختن: طَلخ، تباه ساختن کتاب را. (منتهی الارب). باطل و بکارنیامدنی ساختن چیزی را، منهدم کردن و ویران ساختن و هلاک و نابود ساختن کسی یا چیزی را:
مبادا که گردد بتو کینه خواه
ز خشم پدر پور سازد تباه.
فردوسی.
رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا

لابه ساختن

لابه ساختن
تضرع کردن زاری کردن: تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود. (شا. لغ)، درخواست کردن التماس کردن، تملق گفتن چاپلوسی کردن، فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار