معنی تأله - فرهنگ فارسی معین
معنی تأله
- تأله((تَ أَ لِّ))
- پرستیدن، خدا شدن، الاهیت را به خود بستن، خداپرستی، پارسایی
تصویر تأله
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تأله
تیله
- تیله
- خرده سفال، سفال خرد شده گلوله کوچک سنگی با بلوری که اطفال با آن بازی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تخله
- تخله
- نعلین، عصا، برای مِثال اندر فضایل تو عدم گویی / چون تخلۀ کلیم پیمبر شد (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۳)، ریزه، خرده و تراشۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید