جدول جو
جدول جو

معنی تأکید

تأکید((تَ))
استوار کردن، عهد یا کلام خود را محکم کردن
تصویری از تأکید
تصویر تأکید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تأکید

تاکید

تاکید
تاکید پیمان و زین بستن و استوار کردن آنها استواراندن پا فشردن، واژ افزایی آوردن واژه ای که آرشی برابر آرش واژه پیشین داشته باشد، سفارش استوار کردن سخت کردن، کلام سابق را با دلیل و ابرام ثابت کردن، استواری، الزام اثبات، بر دو قسم است: الف - تقریر چیزی بطور ثابت در ذهن مخاطل. ب - لفظی است که بر تقریر دلالت کند، مقابل تاسیس، جمع تاکیدات
فرهنگ لغت هوشیار

تاکید

تاکید
استوار کردن، محکم کردن، عهد یا کلام خود را استوارتر کردن
تاکید
فرهنگ فارسی عمید

تأیید

تأیید
نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن، توفیق، درست دانستن یا مناسب تشخیص دادن سخن یا عملی
تأیید
فرهنگ فارسی معین