معنی تأصل - فرهنگ فارسی معین
معنی تأصل
- تأصل((تَ أَ صُّ))
- با اصل گردیدن، ثابت و راسخ شدن
تصویر تأصل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تأصل
تحصل
- تحصل
- فراهم بودن در دسترس بودن، ایستا گشت (ثابت گشتن) حاصل بودن بدست بودن بحصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تاصل
- تاصل
- با اصل شدن، ریشه دار شدن، اصیل بودن، دارای اصل و تبار بودن
فرهنگ فارسی عمید