معنی تأبی
تأبی
((تَ أَ بّ))
سرکشی کردن، سرباز زدن، سرکشی، گردنکشی
تصویر تأبی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تأبی
تخبی
تخبی
خر گاه زدن (خرگاه خباء)
فرهنگ لغت هوشیار
تربی
تربی
پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصبی
تصبی
زن فریبی، جوان نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تقبی
تقبی
قبا پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تابی
تابی
گردکشی سر کشی کردن سرباز زدن، سرکشی گردن کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصبی
تصبی
کودکی کردن، به لهو و لعب پرداختن
فرهنگ فارسی عمید
تابی
تابی
سرکشی کردن، گردن کشی کردن
کسی را به پدری گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تابی
تابی
کسی را به پدری گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تأنی
تأنی
درنگ کردن، سستی کردن، تأخیر کردن
فرهنگ فارسی معین