معنی تان تان تار، مقابل بود. رشته ای چند که جولاهگان از پهنای کار زیاد آورند و آن را نبافند تار، مقابل بود. رشته ای چند که جولاهگان از پهنای کار زیاد آورند و آن را نبافند تصویر تان فرهنگ فارسی معین