جدول جو
جدول جو

معنی تاق

تاق
درختی با برگ های مثلثی شکل و گل های خوشه ای، تاغ، تاخ
تصویری از تاق
تصویر تاق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تاق

تاق

تاق
تاغ از گیاهان واژه پارسی است دارم اسپی کش استخوان در پوست - هست چون در جوال هیزم تاغ (کمال اسماعیل) درختچه ای از تیره اسفناجیان دارای برگهای مثلثی شکل و گلهای خوشه یی که در حدود 10 گونه از آن در ایران و دیگر ممالک آسیا و آفریفا و اروپا شناخته شده، بداغ، زیتون تلخ
فرهنگ لغت هوشیار

تاق

تاق
تاغ، (فرهنگ نظام)، تاغ است و آن هیزمی باشد که آتش آن بسیار بماند، (برهان)، رجوع به تاخ و تاغ و لسان العجم شعوری و فرهنگ نظام شود، در لهجۀ گناباد خراسان تاک را گویند
لغت نامه دهخدا

اتاق

اتاق
ترکی بنگریدبه اطاق خانه بیت جای دیوار دارو مسقف در سرا، خیمه. ترکی گریچه تالار گتک یاخته (حجره)
فرهنگ لغت هوشیار

باق

باق
پارسی است بای یکی از سازها سازی است از مقیدات آلات ذوات النفخ بطول یک وجب و دارای سوراخهای و زبانه هایی بر دهانه آن
فرهنگ لغت هوشیار