معنی تاریکی - فرهنگ فارسی معین
معنی تاریکی
- تاریکی
- تیرگی، سیاهی، گرفتگی چهره در اثر خشم یا اندوه، جهل، نادانی، بی خبری، آشفتگی
تصویر تاریکی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تاریکی
تاریکی
- تاریکی
- تیرگی سیاهی ظلمت، گرفتگی در هم فرو رفتن خطوط چهره بر اثر خشم و غم خشمگین شدن، جهل نادانی بی خبری
فرهنگ لغت هوشیار
تاریکی
- تاریکی
- تیرگی، سیاهی، ظلمت، جای تاریک، کنایه از پیچیدگی، کنایه از گمراهی، کنایه از ناراحتی، افسردگی
فرهنگ فارسی عمید