جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تاراجگر

تاراج گر

تاراج گر
غارتگر. (آنندراج). یغماگر. چپوچی. تاراج کننده:
ز کچلول دریوزه تا جام زر
ببردند ترکان تاراج گر.
هاتفی (از آنندراج).
اینست کزو رخنه بکاشانۀ من شد
تاراج گر خانه ویرانۀ من شد.
وحشی (از آنندراج).
رجوع به تاراج شود، از اسمای محبوب است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

تاراجگاه

تاراجگاه
جای غارت، (آنندراج)، جای تاراج:
گوزن جوان را بیفکند شیر
بتاراجگاهش درآمد دلیر،
نظامی (از آنندراج)،
رجوع به تاراج شود
لغت نامه دهخدا

تاراج گری

تاراج گری
تاراج کردن. چپاول کردن. رجوع به تاراج شود
لغت نامه دهخدا