معنی تابیدن تابیدن ((دَ)) پیچیدن، پیچ دادن، دوری جستن، تاب آوردن، ایستادگی پیچیدن، پیچ دادن، دوری جستن، تاب آوردن، ایستادگی تصویر تابیدن فرهنگ فارسی معین