جدول جو
جدول جو
Ads

معنی تاباندن

تصویری از تاباندن
تصویر تاباندن
تاباندن
((دَ))
روشن ساختن، برافروختن، تاب دادن، پیچ و خم دادن، گرم کردن، تافتن، اعراض کردن، تابانیدن
فرهنگ فارسی معین