جدول جو
جدول جو

معنی تاب

تاب
پیچ و خمی که در ریسمان و زلف و امثال آن باشد، خلل، فساد، خشم، قهر، غم، رنج، کجی (در چشم)، اعوجاج، در بعضی ترکیبات به معنی «تابنده» آید، ریسمان تاب
تصویری از تاب
تصویر تاب
فرهنگ فارسی معین